above |
برای اشاره به اینکه چیزی بالاتر از چیز دیگری قرار دارد اما دقیقا روی آن نیست. |
The castle stands above the town.
(قلعه بالای شهر است.) |
across |
اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی |
to walk across a bridge
(از یک پل رد شدن)
to swim across a lake
(در طول یک دریاچه شنا کردن) |
against |
برای نشان دادن دو چیز مقابل هم |
Barcelona is playing against Manchester tonight.
(بارسلونا امشب مقابل منچستر بازی می کند.) |
برای نشان دادن تماس چیزی با دیگری که آن را نگه می دارد یا تصادم دو چیز با هم. |
Michael stood with his back against the wall.
(مایکل در حالی که پشتش بر روی دیوار بود ایستاد.) |
at |
برای اشاره به نزدیک چیزی بودن، جلوی چیزی بودن |
at the door, at the station
(جلوی در، در ایستگاه) |
برای اشاره به روی به روی یک میز بودن |
at the table
(روی به روی میز / جلوی میز) |
برای اشاره به حضور در یک مراسم، یا محل یک مراسم |
at a concert, at the party
(در کنسرت، در مهمانی) |
برای اشاره به محلی که مردم کاری خاص در آن انجام می دهند (فیلم می بینند، درس می خوانند، کار می کنند) |
at the cinema, at school, at work
(در سینما، در مدرسه، در محل کار) |
برای نشان دادن محل یک ملاقات یا قرار |
at sb’s house, at the doctor’s
(در خانه یک نفر، در [مطب] دکتر) |
behind |
برای نشان دادن اینکه چیزی دقیقا پشت چیز دیگری است |
There is a beautiful garden behind the house.
(یک باغ زیبا پشت خانه هست.) |
below |
برای نشان دادن اینکه چیزی زیر چیز دیگر است، اما روی زمین یا کف |
The fish are below the surface.
(ماهی ها زیر سطح هستند.) |
by, next to, beside |
برای نشان دادن نزدیکی خیلی زیاد بین دو چیز |
Jane is standing by/next to/beside the car.
(جین در کنار ماشین ایستاده است.) |
from |
برای نشان دادن منشا یک چیز، یا اینکه چیزی از جایی آمده |
a flower from the garden
(یک گل از باغ) |
in |
برای اشاره به وجود یا حضور در اتاق، ساختمان، خیابان، شهر، کشور |
in the kitchen, in hospital, in London, in Ireland
(در اشپزخانه، در بیمارستان، در لندن، در ایرلند) |
برای اشاره به مطلبی در یک کتاب، روزنامه و … |
in the book
(در کتاب) |
برای اشاره چیزی در ماشین یا تاکسی |
in the car, in a taxi
(در ماشین، در یک تاکسی) |
برای اشاره به چیزی در یک تصویر یا در جهان |
in the picture, in the world
(در تصویر، در جهان) |
into |
نشان دادن ورود به یک اتاق یا ساختمان |
to go into the kitchen/house
(وارد شدن به آشپزخانه / خانه) |
in front of |
نشان دادن اینکه چیزی روبه روی چیز دیگر قرار گرفته |
There are two men in front of the house.
(دو مرد روبه روی خانه هستند.) |
on |
اشاره به اینکه چیزی به جایی یا چیزی وصل یا ضمیمه شده |
the picture on the wall
(تصویر روی دیوار) |
اشاره به نزدیکی به یک رودخانه |
London lies on the Thames.
(لندن در کنار روخانه تایمز قرار دارد) |
برای اشاره به قرار گرفتن چیزی برو روی یک سطح صاف |
on the table
(روی میز) |
برای اشاره به چیزی در کنار چیز دیگر (چپ یا راست) |
on the left
(سمت چپ) |
اشاره به وجود چیزی در یک طبقه خاص از یک ساختمان |
on the first floor
(در طبقه اول) |
برای اشاره به چیزی در یکی از وسایل حمل و نقل عمومی |
on the bus, on a plane
(در اتوبوس، در هواپیما) |
برای اشاره به یک برنامه در تلویزیون، رادیو یا اینترنت |
on TV, on the radio, on the internet
(در تلویزیون، در رادیو، در اینترنت) |
over |
برای نشان دادن چیزی که بر روی چیز دیگر به عنوان یک پوشش یا محافظ قرار می گیرد. |
Put a jacket on over your shirt!
(یک کاپشن روی پیرهنت پبوش.) |
به معنای “بیش از” |
over 16 years of age
(بیش از 16 سال سن) |
اشاره به حرکت از یک طرف به طرف دیگر چیزی، یا در امتداد چیزی |
to walk over a bridge
(قدم زدن روی یک پل) |
برای اشاره به گذشتن از یک مانع بلند |
to climb over a wall
(بالا رفتن از یک دیوار [و رفتن پشت آن]) |
through |
برای اشاره به حرکت از درون چیزی |
to drive through a tunnel
(رانندگی کردن از درون تونل) |
to |
برای اشاره به رفتن به جایی ، یا پیش فردی |
to go to the cinema
(به سینما رفتن) |
برای اشاره به رفتن به یک شهر یا کشور |
to go to London/Ireland
(به لندن/ ایرلند رفتن) |
برای اشاره به رفتن به تختخواب |
to go to bed
(به تختخواب رفتن) |
برای اشاره به رفتن به محل کار |
to go to work
(سرکار رفتن) |
towards |
برای اشاره به حرکت کردن به سمت چیزی |
to go 5 steps towards the house
(5 قدم به سمت خانه رفتن) |
under |
برای اشاره به اینکه چیزی زیر چیز دیگری است |
The bag is under the table.
(کیف زیر میز است.) |